رعنا دختری هفت ساله که در یکی از روستاهای شمال ایران زندگی می کند دارای یک مرغ خاصی است، به نام کاکلی.کاکلی که از مادر بزرگش به او یادگار رسیده، رعنا دلبستگی شدیدی به آن دارد. کاکلی برای رعنا تخم می گذاردو رعنا روی پوسته تخم مرغها با مدادرنگی نقاشی یک جوجه را می کشد. رعنا برادر 12 ساله ای به نام رحمان دارد. رعنا و رحمان تخم مرغ هارا جمع می کنندتا بتواننداز آنها جوجه هایی شبیه کاکلیداشته باشند، تا در یک شب بارانی کاکلی شکار شغال می شودو رعنا از این حادثه افسرده و لال می شود. رحمان تصمیم می گیرد که تخم های کاکلی را زیر یک مرغ دیگر بگذارد تا تخم ها تبدیل به جوجه شوند ولی غافل از اینکه تخم مرغ ها را مادر رعنا به فروشنده دوره گرد فروخته. رحمان بخاطر خوب شدن حال رعنا به سراغ بازارهای محلی هفتگی روستاها می رود تا بتواند تخم مرغ های نقاشی شده را پیدا کند ولی